فلش، آخرین ابرقهرمان کامیکس دی سی که نمایش بزرگ خود را به نمایش می گذارد، لباس سنگین وزن معمولی این لباس نیست. او نه یک خدای قدیمی و نه جدید (معروف به میلیاردر) است، بلکه یک نرد برقی است که به طور تصادفی به این گروه پیوسته است، نه از روی حق تولد یا طراحی. خارج از یونیفورم، او یک آدم عادی، احمق و دوست داشتنی است. او واقعاً خیلی سریع روی پاهایش است، شرط میبندید. اما چیزی که باعث میشود او روی صفحه نمایش ظاهر شود، این است که وقتی همه چیز در اینجا بزرگتر و تیرهتر میشود، همانطور که همیشه در فورانهای این نوع انجام میدهند، او بیوزنی بازیگوشی را حفظ میکند.
این یک تسکین است، به ویژه با توجه به اینکه چگونه فیلم سعی می کند شما را به تسلیم وادار کند. اکشن-ماجراجوییهای بزرگ همیشه به تماشاگر تمرین میدهند، و شما را با شوکها و شگفتیهای خود به اطراف میچسبانند، اگرچه گاهی اوقات به نظر میرسد که فیلمهای ابرقهرمانی معاصر این نوع ضرب و شتم را به افراطهای جدید کشیدهاند. این ممکن است درست باشد، اگرچه فیلمها مدتهاست که از تماشای نمایش استفاده میکردند – وسایل آتشنشان، دکورهای مجلل – برای طعمهگذاری، قلاب زدن و به دام انداختن تماشاگران، به طوری که او مدام برای بیشتر التماس میکند. اگر این روزها غوغایی اجتناب ناپذیرتر به نظر می رسد، تا حدی به این دلیل است که استودیوهای بزرگ اکنون به شدت از فیلم های ابرقهرمانی استفاده می کنند.
«فلش» یکی از قابل تماشاترین موارد است. این بازیگر هوشمندانه، جاه طلبانه و نسبتاً سریع در دو ساعت و نیم ساخته شده است. داستان آهنگ بری آلن (ازرا میلر) و شخصیت ابرقهرمان او، فلش، در حالی که او در پیچک های رعد و برق پیچیده شده است. از زنجیره های فضا-زمان عبور می کند. و سعی می کند پدرش (ران لیوینگستون) را که به خاطر کشتن مادر بری (ماریبل وردو) در زندان است، تبرئه کند. همانطور که معمولاً در مورد فیلمهای ابرقهرمانی اتفاق میافتد، داستان مزخرف و پیچیده است – جای تعجب نیست که یک شخصیت از درهم آمیزی اسپاگتی پخته شده برای توضیح یک موضوع اصلی استفاده میکند – اما نه فاجعهبار. فضای کلی شاداب است.
بخشی از این سرزندگی از میلر ناشی می شود، یک حضور پرتنش و تقریباً تب دار کاریزماتیک. (مشکلات خارج از صفحه نمایش آنها که به خوبی تبلیغ شده اند، مانند ابری بر سر این فیلم آویزان است.) البته برخی از جذابیت های فلش در شخصیت اصلی کمیک بوک، “سریع ترین مرد روی زمین”، که برای اولین بار در سال 1940 به نمایش درآمد (. از طریق سازندگان گاردنر فاکس و هری لمپرت) و در سال 1956 (توسط رابرت کانیگر و کارمین اینفانتینو) بازسازی شد. پنج سال بعد در شماره 123، این نسخههای فلش (نسخههای دیگری نیز وجود دارند) متوجه میشوند که در دو زمین به ظاهر مجزا وجود دارند. ایده ای که این فیلم با معرفی قلمروهای موازی کامیکس DC اجرا می شود.