آنتاکیا، ترکیه – صبح روز جمعه یک آمبولانس به سمت خوشه چادرهای قرمز که اکنون به عنوان بیمارستان اصلی در شهر ویران شده آنتاکیا عمل می کند، آمد. این در حال آوردن زنی بود که پس از نزدیک به 100 ساعت زیر آوار از زیر آوار خانه اش بیرون کشیده شد.
با اینکه یکی از پاهایش شکسته بود و با سقوط یک بلوک سیمانی به سرش اصابت کرده بود، هوشیار بود و می توانست صحبت کند. می خواست بداند دو فرزندش کجا هستند. اما هنوز پیدا نشده بودند.
برای پزشکان بیمارستان صحرایی، که با عجله در یک پارکینگ ساخته شده بود، معجزات تقریباً عادی شده بود، اما هرگز به اندازه کافی نبود. هر چه روزها می گذرد و مردگان بیشتر از زنده ها از زیر آوار خارج می شوند، نادرتر و نادرتر می شوند.
در بیمارستان صحرایی، مانند روزهای دوشنبه و سه شنبه، دیگر هر ساعت 200 بیمار به بیمارستان نمی رسند.
با این حال، مردم همچنان از آوار بیرون کشیده میشدند و نیاز به درمان برای له شدن دستها، کم آبی و قرار گرفتن در معرض آنها داشتند. این اغلب به معنای قطع عضو بود. برای بسیاری از زنان باردار، این به معنای زایمان زودرس ناشی از تروما بود.
هلیل کبادایی، 25 ساله، پرستار بخش زایشگاه، گفت: «اگر به شما بگویم که چه تجربهای داشتهام، چه چیزی در این پنج روز دیدهام، شاید فیلمها در مقایسه با آن دراماتیک به نظر نمیرسند. ، یک چادر قرمز – که همه چیز را رها کرده بود تا از شهر ازمیر ترکیه بیاید تا داوطلب شود.
با توجه به گستردگی تخریب، این واقعیت که آنتاکیا یک سیستم پزشکی نیمه کاره ایجاد کرده است قابل توجه است. زمین لرزه روز دوشنبه بیمارستان ها و همچنین خانه ها را از بین برد و امدادگران اورژانس در 10 استان در ابتدا نتوانند به درستی از افرادی که در اثر فروریختن ساختمان ها له شده اند مراقبت کنند.
با این حال، از آن زمان، یک سیستم مراقبت بهداشتی جدید و موقت در میان ویرانی توسط داوطلبان از سراسر ترکیه و جهان ساخته شده است. در حالی که شدیدترین مجروحان برای مداوا به بیمارستانهای سالم سایر استانها اعزام شدند، بیمارستانهای صحرایی در قلب منطقه زلزله برای تثبیت نجاتیافتهها، درمان جراحات جزئیتر و مدیریت بیماریهایی که در پی این فاجعه در حال شعلهور شدن هستند، ایجاد شد. حتی حیوانات خانگی نجات یافته از زیر آوار نیز تحت مراقبت های پزشکی داوطلبانه در بیمارستان حیوانات پاپ آپ در آنتاکیا بودند.
زمین لرزه مرگبار در ترکیه و سوریه
زمین لرزه 7.8 ریشتری 6 فوریه با مرکز آن در غازیانتپ ترکیه به یکی از مرگبارترین بلایای طبیعی قرن تبدیل شده است.
دکتر فریت کیلیچ، 38 ساله، پزشک اورژانس در یک بیمارستان دولتی در استانبول که روز دوشنبه داوطلب کمک شد، گفت: «کار ما تازه شروع شده است. ما به عنوان تیم های بهداشتی، پنج روز است که اینجا هستیم، بدون دوش، بدون توالت. اما اینها مهم نیستند هر جانی که نجات می دهیم برای ما مهم است.»
یک دانشجوی پزشکی به محض شنیدن خبر زلزله 375 مایل را به منطقه فاجعه رساند. آقای کیلیچ با هواپیمای پر از پزشکان و پرستاران داوطلب از استانبول پرواز کرد. یک دامپزشک و دوست پسرش از آنکارا سوار شدند تا به انسان ها کمک کنند، اما او در نهایت به درمان حیوانات خانگی پرداخت. یک جراح فک و صورت هندی و بقیه تیم پزشکی ارتشش عازم ترکیه شدند، یکی از چندین گروه پزشکی از سراسر جهان که برای کمک حاضر می شوند.
ممتاز بویوککوکن، 27 ساله، یک کارآموز پزشکی از شهر قونیه ترکیه، گفت: «من همین اخبار را شنیدم و فکر کردم، نمی توانم در خانه بمانم. او گفت که روزهای پس از زلزله را صرف کمک به راه اندازی یک بیمارستان موقت در مدرسه ای در شهر ساحلی اسکندرون کرده است، جایی که یکی از دو بیمارستان از کار افتاده است.
اورژانس زندگی بسیاری از متخصصان پزشکی از منطقه را نیز تحت تأثیر قرار داد و اغلب از کمک آنها جلوگیری می کرد. یکی از کارگران آمبولانس که بسیاری از بستگان خود را از دست داده است، گفت که در پازارجیک، نزدیک مرکز زلزله، تنها پنج یا شش نفر از 13 خدمه آمبولانس – یکی از دو نفر در شهر – بعد از دوشنبه توانستند کار کنند.
بقیه مجبور بودند اعضای خانواده را دفن کنند یا مکان جدیدی برای زندگی پیدا کنند.
امره توکگوزلو، کارمند آمبولانس گفت: «نتوانستم به سر کار برگردم. من از زمان زلزله فقط با خانواده ام سروکار دارم.»
در تمام هفته، موسیقی متن آنتاکیا و سایر شهرهای سختگیر، غوغای بحران بوده است. هلیکوپترهای حامل کمک آنقدر عادی شده اند که مردم به سختی به بالا نگاه می کنند. در غیاب برق، ژنراتورهای ضربتی نور افکن را برای تیم های جستجو و نجات نیرو می دهند. آژیر آمبولانسها همیشه فریاد میزنند و در برابر ترافیک بسیار غیرقابل نفوذ هستند که همیشه یک دقیقه طول میکشد تا رانندگان به آنها اجازه عبور بدهند.
با این حال، هر چند وقت یکبار، سکوت در سراسر یک خیابان حاکم می شود. تیمهای جستجو و نجات از همه میخواهند ساکت شوند و ماشینها موتورهای خود را خاموش میکنند در حالی که جستجوگران به صداهای زیر آوار گوش میدهند.
آژیرها یادآور این هستند که هنوز افرادی هستند که در زیر بتن تپش قلب دارند. با این حال، به طور فزایندهای صدایی شنیده نمیشود و جستجوگران فقط اجساد را پیدا میکنند.
از آنجایی که هرج و مرج و تروما از روزهای اولیه پس از فاجعه آرام میشود، اغلب بر عهده پزشکان نه تنها درمان زخمهای بیماران است، بلکه تلاش میکنند تا آنها را با خانوادههای پراکندهشان پیوند دهند، با این فرض که آنها زنده هستند: والدین جدا شده از کودکان، فرزندان. از خواهر و برادر، صاحبان از حیوانات خانگی، و تعداد کمی که می توانند خودشان همدیگر را پیدا کنند زیرا برق و خدمات سیار کمیاب هستند.
اکنون موجهای جدیدی از بیماران در حال خزیدن هستند: مردم روستاهای روستایی، در انتهای جادههای برفی یا آسیبدیده گیر افتادهاند، که تا به حال نتوانستهاند کمک کنند. افرادی که برای یافتن سرپناهی برای یافتن بستگان مدفون یا یافتن سرپناه برای درمان زخمهای جزئی خود بسیار مشغول بودند. افرادی که هنگام بازگشت به خانه های ناپایدار برای بازیابی وسایل زخمی شدند. بسیاری از مردم که روز دوشنبه به طور ناگهانی بی خانمان شدند، تمام هفته را بدون دارو برای بیماری های مزمن مانند آسم، دیابت و فشار خون بالا رفته بودند.
پزشکان در استان هاتای، جایی که آنتاکیا بزرگترین شهر آن است، گفتند که آنها همچنین نگران اثرات سلامتی روزها خوابیدن در سرما هستند، زیرا بسیاری از مردم در اثر زلزله آواره شدهاند.
صدها هزار نفر در چادرهای شلوغ و بدون دسترسی به توالت، دوش، صابون یا مواد غذایی بسیار مقوی زندگی می کردند و شرایط برای شیوع بیماری های عفونی فراهم بود. مردم در دمای انجماد هر چیزی که پیدا میکردند میسوزانند و سرفههای دائمی ناشی از دود تند ایجاد میکردند. به گفته پزشکان، عدم وجود توالت، حتی ظروف کوچک، به این معنی بود که بسیاری از مردم کمتر از آنچه باید مشروب مینوشیدند تا مجبور نباشند خود را در فضای باز راحت کنند، و این منجر به کمآبی بدن میشد.
برای مدیریت روزمره بیماری و درمان جراحات جزئی، بسیاری از بیخانمانهای تازه به کلینیکهای موقتی کوچکی مانند کلینیکهایی که توسط حزب کمونیست ترکیه در سمت غربی آنتاکیا اداره میشود، روی میآورند. در زیر یک برزنت آبی که در کنار ویرانه های یک پمپ بنزین کشیده شده بود، داوطلبان داروهای اهدایی را توزیع کردند، در حالی که پزشکان از باسل النون، 31 ساله، یک باقلواساز سوری که چهار روز گذشته را صرف بیرون کشیدن قربانیان از آپارتمان های فرو ریخته کرده بود، مراقبت می کردند. او آنقدر مشغول بود که نمی توانست برای دست چپ خونی اش که نمی توانست خیلی حرکت کند کمک بگیرد.
اصلحان چاکالوغلو، 45 ساله، یکی از پزشکان، از آنکارا، پایتخت، به آنتاکیا آمد. او گفت که او و تیمش در ابتدا از مقیاس فاجعه غرق شده بودند، مشکلی که تنها راه حل برای آن رفتن به محل کار و ادامه کار بود.
دکتر چاکال اوغلو گفت: “دانستن افراد زیادی در زیر ساختمان ها هستند که نمی توانید به آنها دسترسی پیدا کنید و آنها را درمان کنید، بسیار بد است.” اما اکنون در حال سازماندهی هستیم. این به معنای چیزی است که ما می توانیم وظایف خود را انجام دهیم.»
صفاک تیمور ارائه گزارش از غازیانتپ، ترکیه.