درباره معنای گسترده تر حمله این ماه به سلمان رشدی، که یک مسلمان متعصب مذهبی به خاطر آن متهم به سوء قصد به قتل شده است، مطالب زیادی نوشته شده است. درباره شرارت رژیمی که احتمالاً الهامبخش این اقدام بوده و بسیاری دیگر مانند آن – یا در مورد آنچه در مورد حکمت تلاش برای دستیابی به توافق هستهای با آن میگوید، به اندازه کافی صحبت نشده است.
جمهوری اسلامی ایران مسئولیت قتل رشدی را بر عهده نگرفت. اما فتوای آیتالله روحالله خمینی در سال 1989 علیه او برای «آیات شیطانی» همچنان به قوت خود باقی است و رشدی در سال 2007 گزارش داد که هر روز 14 فوریه یک «نوعی کارت ولنتاین» از ایران دریافت میکند که وعده آن را برای کشتن او یادآوری میکند. پس از حمله ماه جاری، رسانه های دولتی ایران آن را «قصاص الهی» نامیدند.
تهران نیز نسبت به تلاش های مشابهی که در خاک آمریکا و اروپا علیه برخی دیگر از دشمنانش، ادبی یا سیاسی انجام می شود، محتاطانه عمل نمی کند.
در 10 اوت، وزارت دادگستری از اتهامات جنایی علیه شهرام پورصفی، یکی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به دلیل تلاش برای سازماندهی سوء قصد علیه جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی، افشا کرد. مایک آلن از Axios در همان روز گزارش داد که ایران یک میلیون دلار جایزه برای قتل مایک پمپئو وزیر خارجه سابق آمریکا تعیین کرده است.
در ماه ژوئیه، هدف مسیح علینژاد، روزنامه نگار ایرانی آمریکایی و فعال حقوق بشر بود که ماه گذشته مردی با یک AK-47 بارگیری شده در ماشینش از خانه اش در بروکلین بازدید کرد. رژیم همچنین در پشت یک اقدام مفصل قبلی برای آدم ربایی علیه علی نژاد بود.
سال گذشته، یک دادگاه بلژیکی، دیپلمات ایرانی مقیم وین، اسدالله اسدی را به همراه سه همدست ایرانی بلژیکی در توطئه بمب گذاری در گردهمایی مخالفان ایرانی در سال 2018 در پاریس محکوم کرد. در ماه ژوئیه، پارلمان بلژیک معاهده مبادله زندانیان با ایران را پس از اینکه تهران یک تبعه بلژیکی را در ایران به اتهام جاسوسی دستگیر کرد، تصویب کرد، اگرچه یک قاضی بلژیکی مبادله را ممنوع کرده است.
همچنین سال گذشته، رویا حکاکیان نویسنده ایرانی آمریکایی فاش کرد که FBI به او هشدار داده بود که او نیز هدف ماموران ایرانی در ایالات متحده است. حکاکیان نویسنده کتاب “قاتلان قصر فیروزه” است، روایتی خیره کننده از ترور چهار تن از چهره های اپوزیسیون ایرانی در رستوران میکونوس برلین در سال 1992، و مبارزه طولانی برای عدالت پس از آن.
در مورد آن ادامه دارد:
در ماه نوامبر، رسانههای نروژی فاش کردند که یکی از دبیران سابق سفارت ایران در اسلو توسط مقامات متهم شده است که مغز متفکر یک سوء قصد در سال 1993 علیه ویلیام نایگارد، ناشر رشدی در آنجا بوده است. در سال 2020، ایران روح الله زم، روزنامه نگار و مخالف را پس از فریب دادن به عراق و تحویل آن به ایران، اعدام کرد. در همان سال، ایران جمشید شارمهد، شهروند آلمانی و ساکن کالیفرنیا را در دبی ربود. او اکنون در معرض خطر جدی اعدام است. دانمارک در سال 2018 تلاش سازمان اطلاعات ایران برای ترور یک مخالف را در آنجا خنثی کرد. در سال 2011، ماموران ایرانی با بمباران کافه میلانو در واشنگتن نقشه کشتن سفیر عربستان در آمریکا را داشتند.
بر اساس پرونده های دادگاه، رهبر توطئه به همدستان خود دستور داد: “قتل باید ادامه می یافت، حتی اگر انجام این کار منجر به تلفات گسترده شود.”
نکته این فهرست کوتاه این است که حمله چاقوکشی به رشدی، حتی اگر فقط از تهران الهام گرفته شده باشد تا کارگردانی آن، منحصر به فرد نبوده است. برعکس، خیلی معمولی بود.
جمهوری اسلامی از همان روزهای ابتدایی کارزار ترور، آدم ربایی و ارعاب منتقدان خود را به راه انداخته است. کسانی که استدلال میکنند که این تلاشها صرفاً پاسخی از سوی ایران به اشتباهاتی است که در مورد آن انجام شده است – مثلاً ترور سرلشکر قاسم سلیمانی از سپاه پاسداران توسط دولت ترامپ در سال ۲۰۲۰ – علت و معلولی عقبمانده دارند. سلیمانی پس از گذراندن دوران حرفه ای خود در کشتار دیگران، از جمله، به گفته پنتاگون، صدها آمریکایی مورد هدف قرار گرفت.
همه اینها چه تاثیری بر مذاکرات بر سر برنامه هسته ای ایران دارد؟ عقل متعارف این است که اینطور نیست – که سابقه تعصب و قتل ایران هیچ ارتباطی با تمایل این کشور برای محدود کردن جاه طلبی های اتمی خود در ازای مشوق های اقتصادی ندارد.
اما این دو نکته کلیدی را دور می زند. اول، چه سیگنالی به تهران میفرستد که ما هیچ کاری برای مجازات آن انجام نخواهیم داد و به مذاکره با آن ادامه خواهیم داد، حتی اگر به دنبال کشتن آمریکاییها در خاک خودمان، از جمله مقامات ارشد سابق است؟ پاسخ این است: ضعف. این تصوری است که دولت بایدن نمی تواند تحمل کند و انگیزه ای برای تحریک بیشتر ایران است.
دوم، شاخک های قاتل ایران در مورد شخصیت رژیم چه چیزی را آشکار می کند؟ پاسخ این است: در چراغ قرمز متوقف نمی شود. طرفداران یک معامله می توانند به خود بگویند که تدابیری برای تأیید انطباق دارد. اما ایران راههایی برای تقلب پیدا کرده است و لغو تحریمها ثروت مالی را برای آن به ارمغان میآورد که بلافاصله از آن استفاده مخربی خواهد کرد. انعقاد توافق با ایران در حال حاضر به اندازه توافق جدید کنترل تسلیحات با ولادیمیر پوتین عاقلانه است.
از زمان سوء قصد به جان رشدی، نویسندگان، فعالان و افراد مشهور به دنبال برافراشتن پرچم آزادی بیان بوده اند. تا آنجا که می رود خوب است. اما تا زمانی که جهان آزاد دوباره این اعصاب را پیدا نکند که در برابر رژیم نفرت انگیزی که باعث خشم شد بایستد، هرگز به اندازه کافی دور نخواهد شد.