یادداشت ویراستار:این اولین قسمت از مجموعه نظر CNN، “آینده آمریکا اکنون شروع می شود” است، که در آن مردم به اشتراک می گذارند که چگونه زندگی آنها تحت تاثیر مسائل کلیدی قرار گرفته است، که بسیاری از آنها در کمپین های انتخاباتی میان دوره ای پاییز امسال طنین انداز شده اند. کارشناسان از سراسر طیف سیاسی نیز ایده های خود را برای پرداختن به این مسائل مطرح خواهند کرد. لیندا استوارت در سال 2021 از دانشگاه نیومکزیکو بازنشسته شد. نظراتی که در این تفسیر بیان شده است، نظر خود اوست. نظر بیشتر را در CNN بخوانید.
یک سال پس از قرنطینه همه گیر، از شغل 14 ساله خود به عنوان هماهنگ کننده برنامه و مشاور علمی در دانشکده مهندسی دانشگاه نیومکزیکو بازنشسته شدم. من عاشق کاری بودم که انجام دادم، اما وقت آن رسیده بود که ادامه دهم. من در اوایل دهه 60 زندگیام بودم، و آنقدر بزرگ بودم که بتوانم بازنشسته شوم، این گزینه را جذابتر کرد. شرایط مالی برای مدتی کمی تنگ خواهد بود، اما برخی از پروژههای بیرونی درآمد من را تکمیل میکنند، بنابراین من مطمئن بودم که میتوانم از پس آن برآیم.
اما در پایان دومین سال قرنطینه، تورم شروع به تلفات کرد و پول به طرز ناخوشایندی تنگ شد. به زودی من هر ماه در وضعیت قرمز قرار می گرفتم، فقط سعی می کردم ادامه دهم. مظنونان معمول مواد غذایی و گاز بودند که به معنای کاهش برخی از مواد غذایی گرانتر و پختن غذا در خانه بود.
من برای هر چیزی غیر از وسایل ضروری رانندگی را متوقف کردم. و با ادامه خشکسالی اینجا در جنوب غربی، قبوض آب و برق از سقف عبور کرد. آبیاری باغم را کم کردم و در زمستان کوره را چند درجه و در تابستان تهویه هوا را چند درجه پایین آوردم. من به شستن لباس ها بیشتر با آب سرد روی آوردم و فقط هفته ای یک بار ماشین ظرفشویی را روشن کردم.
من از مادر پیرم نیز مراقبت می کنم که تنها زندگی می کند و هر دو با درآمد ثابت هستیم. پروژه های فریلنسری من در طول قرنطینه کند شد، بنابراین درآمد من نیز کاهش یافت. COLA (تعدیل هزینه زندگی) برای مزایای تامین اجتماعی ما بسیار مورد استقبال قرار گرفت، اما مطمئناً افزایش قیمت در جاهای دیگر را پوشش نمی داد.
همه چیز پزشکی در ابتدای سال جهش کرد. پرداخت های مشترک از 35 دلار به 45 دلار رسید. قیمت نسخه از 10 دلار برای عرضه 90 روزه دارو به 20 دلار برای عرضه 90 روزه افزایش یافت. در همین حال، مزایای بیمه از پوشش 90 درصد هزینه های جراحی به 80 درصد کاهش یافت.
مادرم در حال حاضر برای رفتن به دکتر تردید دارد تا زمانی که به دلیل دستمزدهای بیشتر او واقعاً ضروری باشد، و من همه داروهایم را به برندهای ژنریک که بیمه من به طور کامل پوشش می دهد تغییر داده ام. آنها فقط نام تجاری داروی آسم من را پوشش می دهند.
هزینه های پزشکی برای حیوانات خانگی ما نیز تحت تاثیر قرار گرفت. من و مادرم هر دو حیوانات خانگی بزرگتری داریم، بنابراین هزینه های داروهای آنها بیشتر استو غذا به معنای برداشت از پس انداز بود. من کارت اعتباری خود را برای جراحی سگم به حداکثر رساندم که 4500 دلار بود. گربه سالخورده مادرم اکنون دیابتی است و گرانی انسولین بر کسی پوشیده نیست. اینها فقط برخی از چیزهایی بود که ما واقعاً باید نگران آنها بودیم، اما البته موارد دیگری نیز وجود داشت.
بسیاری از چیزهایی که بیماری همه گیر برای سرگرم نگه داشتن جهان خواستار آن بود، افزایش قیمت زیادی را نیز تجربه کرد. از سرویس تلویزیون کابلی گرفته تا پخش جریانی تا غذای بیرون، من به طور منظم بودجه خود را صرف حفظ سلامت عقل می کردم. در نهایت تلویزیون کابلی را قطع کردم و با قدردانی به مطالعه روی آوردم تا جای خالی را پر کنم.
بعدی در لیست موارد خودمراقبتی بودند که در واقع یک بسته هزینه داشتند. بیرون رفت مانی/پدیس و ماساژ گاه به گاه. (اگر کسی نیاز دارد بداند برای کریسمس چه چیزی برای من میگیرد، آنها هدایای عالی میسازند!) از آنجایی که من ماشینم را در گاراژ نگه میدارم، شستشوی ماشین دیگر آنقدر ضروری نبود. علاوه بر این، من زیاد رانندگی نمی کردم.
با پایان (تقریبا) بیماری همه گیر، زندگی به آرامی به حالت عادی باز می گردد. قیمت بنزین خوشبختانه دوباره در حال کاهش است، اما مواد غذایی هنوز بالاست. هنوز هم احساس میکنم که تورم فشار میآورد، سکهها را میشمارم و مطمئن هستم که بهترین ارزش را برای پولم دارم. من بیشتر از کوپن استفاده می کنم و همیشه به دنبال فروش هستم. گاهی اوقات پختن دو نفره ارزانتر است، بنابراین من گاهی اوقات در خانه غذاهای بزرگتر می پزم و آنها را با مادرم به اشتراک می گذارم.
من هم شبهای آخر هفته به جای فیلم، ماتینها را میزنم. و من به جای سفرهای مجردی به خواربارفروشی، داروخانه و رستوران ها، کارها را ترکیب می کنم تا از میزان رانندگی و مصرف بنزین خود بکاهم. من همچنین به جای غذا خوردن در بیرون از خانه، در کنار خانواده، غذای پتلو میخورم.
من از قوانینی که کنگره تصویب کرده است، مانند قانون کاهش تورم، بسیار خرسند هستم، زیرا می دانم که در درازمدت به اقتصاد ما کمک می کند، به ویژه کاهش هزینه داروهای نسخه ای. اما تا به حال مزایای آن را حس نکرده ام.
من واقعاً از چکهای محرکی که دولت در اوایل این همهگیری توزیع کرد سپاسگزارم – چه خوب است اگر بتوانیم یک چک دیگر را دریافت کنیم تا زمانی که تورم کاهش پیدا کند. کاهش موقت مالیاتهای ما نیز تسکین بسیار مورد نیاز را ارائه میکند. و افزایش حداقل دستمزد فدرال مطمئنا به کسانی که درآمد پایین تری دارند کمک می کند و پول بیشتری را به اقتصاد باز می گرداند.
همچنین میخواهم نظارتی بر شرکتهایی که دست به افزایش قیمت زدهاند، انجام شود. امیدوارم دیری نگذرد که کنگره بتواند راه حلی بلندمدت را برای کمک به افرادی مانند من که هنوز با اثرات تورم دست و پنجه نرم می کنند، ارائه دهد.
اگرچه یک خط نقره ای در داستان من وجود دارد. وقتی زمان زیادی برای نشستن و فکر کردن دارید، چیزی که به ذهنتان خطور می کند شگفت انگیز است. من به دقت آنچه را که فکر می کردم در زندگی ام مهم است بررسی کردم. بدون چه چیزهایی در خانهام میتوانستم زندگی کنم و چه چیزی برای رفاه من ضروری بود؟
من بسیاری از آشغالها را که صرفاً باعث حواسپرتی میشد را پاک کردم و اکنون آرزوی زمان بیشتری را با عزیزانم دارم. من می خواهم بیشتر با سگ ها پیاده روی کنم و بیشتر از این وضعیت زیبا که در آن زندگی می کنیم ببینم. می خواهم شادی ساده زندگی را با اطرافیانم به اشتراک بگذارم. من می خواهم با صدای بلند بخندم. ماجراهای بزرگی در انتظار من است.