در مقالهای اخیر که بر بهبود چشمگیر آمریکا از رکود اقتصادی کووید تأکید میکرد، شرایط کنونی را با شرایط اواخر سال 1988 مقایسه کردم، زمانی که جورج اچ دبلیو بوش در انتخابات پیروز شد تا حدی به دلیل این تصور که اقتصاد در وضعیت خوبی قرار دارد. همانطور که اشاره کردم، تورم در آن زمان تقریباً همان چیزی بود که اکنون وجود دارد، در حالی که نرخ بیکاری حدود دو واحد بالاتر بود.
چیزی که من به آن اشاره نکردم این بود که بیکاری به ویژه در میان گروه های محروم، به ویژه سیاه پوستان آمریکایی بالا بود. و یکی از نقاط روشن نسبتاً ناشناخته اقتصاد ایالات متحده در سال های اخیر کاهش بیکاری سیاه پوستان بوده است.
تاریخچه بیکاری در میان مردان سیاه پوست از زمانی که اداره آمار کار شروع به جمع آوری این داده ها کرد، در اینجا آمده است:
من در اینجا روی مردان تمرکز می کنم نه به این دلیل که زنان را کم اهمیت تر می دانم، بلکه به این دلیل که ایده خارق العاده مردان سیاه پوست توانا که در نتیجه کمک های بیش از حد سخاوتمندانه دولتی یا فرهنگ ناکارآمد یا چیز دیگری کار نمی کنند، متاسفانه نقش برجسته ای در این زمینه ایفا کرده است. سیاست ایالات متحده در طول سال ها برای مثال، در حال حاضر، جمهوریخواهان خواستار الزامات کاری سختگیرانه در برنامههای کمکی هستند، علیرغم شواهد فراوان مبنی بر اینکه چنین الزاماتی تأثیر کمی در تشویق کار دارند، اما منجر به ضررهای زیادی در پوشش میشوند. پشت این مطالبات چیست؟ خوب، اصل و نسب سیاسی چنین خواستههایی درست به زمانی برمیگردد که رونالد ریگان از مردمی که میبینند «پول جوانی که بند میکشد» از کوپنهای غذایی برای خرید استیک تیبون استفاده میکند، شکایت میکند.
در واقع، من کنجکاو خواهم بود که نظرسنجی از رای دهندگان جمهوری خواه را ببینم که در آن می پرسند چه کسانی از کوپن های غذا و Medicaid سود می برند. حدس من این است که بسیاری هنوز این برنامهها را عمدتاً برای سیاهپوستان درون شهر (و شاید هم مهاجران) در نظر میگیرند و نمیدانند که اکثر دریافتکنندگان کوپن غذا سفیدپوست هستند و بسیاری از آنها در ایالتهای روستایی هستند.
گذشته از این، با توجه به تاریخ نژادی سیاست رفاهی آمریکا، به نظر می رسد مهم است که بدانیم نرخ بیکاری بالای تاریخی سیاه پوستان آمریکایی – بسیار بهبود یافته است. همانطور که از نمودار بالا می بینید، نرخ بیکاری برای مردان سیاه پوست در پایین ترین سطح خود از زمان شروع ثبت آن توسط دولت است. این تا حدی به این دلیل است که ما به طور کلی بیکاری کم داریم – در مورد آن کمی بیشتر. اما همچنین به این دلیل است که شکاف نژادی در بیکاری به شدت کاهش یافته است. در اینجا شکاف بین نرخ بیکاری برای مردان سیاه و سفید در طول زمان آمده است:
در اقتصاد اواخر ریگان – که همانطور که گفتم، آمریکاییها در آن زمان فکر میکردند خیلی خوب بود – نرخ بیکاری در مردان سیاهپوست به طور کلی شش تا هفت درصد بیشتر از مردان سفیدپوست بود. تا آوریل 2023، این شکاف به 1.6 درصد کاهش یافت.
اکنون افراد تنها در صورتی بیکار محسوب می شوند که فعالانه به دنبال کار باشند. پس آیا کاهش بیکاری سیاهان نتیجه تسلیم شدن کارگران بالقوه است؟ نه. من به شکاف سفید-سیاه در سنین اولیه (25-54) نگاه کردم استخدام نرخ ها در طول زمان (داده ها فقط به سال 1994 برمی گردد). هنوز یک شکاف وجود دارد، اما این شکاف نیز به مرور زمان بسیار کاهش یافته است:
بهبود اشتغال سیاه پوستان اهمیت زیادی دارد، و نه فقط به دلیل درآمد ایجاد شده. همانطور که ویلیام جولیوس ویلسون، جامعه شناس، استدلال می کند، از دست دادن فرصت های اقتصادی به دلیل جابجایی مشاغل از مناطق شهری، نیروی محرکه اصلی ناکارآمدی اجتماعی در جوامع سیاه پوست بود. من مدتهاست که ظهور اخیر ناکارآمدی اجتماعی در شهرهای کوچک و مناطق روستایی عمدتاً سفیدپوست را دیدهام که به دلیل تغییر اقتصاد بهعنوان تأیید تز ویلسون (و رد تبیینهای «فرهنگی») به جای ماندهاند. بنابراین این واقعیت که آمریکای سیاه دوباره کار میکند خبر خوبی در چند جبهه است.
پس چی درست شد؟ یک دوره طولانی اشتغال واقعاً کامل بسیار مهم بود. از نمودار دوم و سوم در اینجا میتوانید ببینید که قانون قدیمی «آخرین استخدام، اولین اخراج» همچنان اعمال میشود: کارگران سیاهپوست همچنان از رکود اقتصادی بسیار بیشتر از سفیدپوستان آسیب میبینند، و به همین ترتیب وقتی مشاغل فراوان هستند سود بیشتری میبرند. بهبود کند پس از بحران مالی 2008، پیشرفت سیاه را به عقب انداخت. بهبود سریع از رکود کووید برای همه خوب بوده است، به ویژه برای گروه هایی که هنوز نسبتاً محروم هستند. و این دلیل خوبی برای فدرال رزرو است تا تلاش کند، در صورت امکان، از تحمیل یک رکود بی رویه در تلاش های خود برای کنترل تورم اجتناب کند.
اما در حالی که اشتغال کامل کمک می کند، شکاف های نژادی در حال حاضر به طور قابل توجهی کمتر از حدود سال 2000 است – احتمالاً آخرین باری که ما واقعاً اشتغال کامل داشتیم. چرا؟
من تظاهر نمی کنم که جواب را می دانم. این امکان وجود دارد که تعامل سمی بین تفکیک مسکونی و غیرصنعتزدایی شهری که توسط ویلسون شناسایی شد، بخشی از قدرت خود را از دست داده باشد. من همچنین استدلال میکنم – این احتمالاً من را در هر دو سمت راست و چپ به دردسر میاندازد – که نژادپرستی و تبعیض نژادی، در حالی که هر دو هنوز بسیار واقعی هستند، به تدریج در طول زمان کاهش یافتهاند، حداقل به نحوی که در تعداد اشتغال منعکس شده است.
دلایل هر چه که باشد، اخبار اینجا بسیار بسیار خوب است. بیایید امیدوار باشیم که سیاست بد پیشرفت ما را از بین نبرد.
از اینکه مشترک هستید متشکرم
نسخه های گذشته خبرنامه را اینجا بخوانید.
اگر از مطالبی که می خوانید لذت می برید، لطفاً آن را به دیگران توصیه کنید. آنها می توانند در اینجا ثبت نام کنند. همه خبرنامه های مختص مشترکین ما را اینجا مرور کنید.
بازخورد دارید؟ برای من یادداشتی به آدرس [email protected] بفرستید.