امینی گفت که احساس ترس کرده و برای فرار از کابل برای خود و خانواده اش پناهندگی می گیرد.
او در مصاحبه ای از غرب لندن به سی ان ان گفت: “ما نگران همه چیز بودیم – وضعیت، زندگی و امنیت خود به ویژه.”
امینی قبل از فرار از خانه یک قیچی، سوزن و نخ برداشت. او در آستر لباسش شکافهایی برید و با ارزشترین داراییاش را دوخت: مدرک حقوقش.
قاضی 48 ساله افغانستانی میخواست مطمئن شود که مدارک صلاحیتهایش را به همراه دارد.
همین اسناد در حال حاضر برای همکاران او که در افغانستان گیر افتاده اند و برخی از آنها مخفی شده اند، معنایی ندارد. دوست آمنه، سمیرا، که در همان دادگاه تعقیب خشونت علیه زنان خدمت می کرد، گفت که او در میان حدود 80 قاضی زن است که هنوز در کشور باقی مانده اند.
سمیرا که نام کاملش برای حفظ امنیتش مخفی شده است، در مصاحبه ای با سی ان ان گفت: «اکنون من مانند یک زندانی زندگی می کنم. آنها (طالبان) زندگی مرا دزدیدند.»
تغییر فرسایش یافت
بحرانی که اکنون قاضیهای زن با آن روبرو هستند، نمادی از برچیدن کامل حقوق زنان توسط طالبان در دو دهه گذشته در افغانستان است.
از سال 2001، زمانی که این گروه برای آخرین بار در قدرت بود، جامعه جهانی برای حمایت های قانونی از زنان افغان فشار آورد و کادری از قاضی ها، دادستان ها و وکلا زن جوان را برای حمایت از آنها آموزش داد. در سال 2009، حامد کرزی، رئیس جمهور وقت، قانون منع خشونت علیه زنان (EVAW) را صادر کرد، که اعمال سوء استفاده از زنان را به عنوان جرایم جنایی، از جمله تجاوز جنسی، ازدواج اجباری، و ممنوعیت یک زن یا دختر از رفتن به مدرسه یا کار نامید.
و با اخراج زنان از قوه قضائیه، طالبان عملاً حق مراجعه قانونی برای رفع هر یک از این تخلفات را از آنان سلب کرده است. امینی توضیح داد که این نظام زنان و دختران را در سیستمی که تفسیر تندرو اسلامی از حاکمیت مردسالار را در خود جای داده است، بی جا گذاشته است.
او می گوید این واقعیت وحشتناک بود که او را مجبور به فرار کرد. امینی، همسر و دخترانش در ماه سپتامبر از کابل به شهر مزارشریف در شمال افغانستان سوار اتوبوس شدند و 12 ساعت در طول شب با چراغ های جلو خاموش رانندگی کردند تا شناسایی نشوند.
او در حالی که اشک چشمانش را پر کرده بود، گفت: «برای ما خیلی سخت بود. در آن مدت ما خیلی نگران همه چیز بودیم.»
از فرودگاه بین المللی مزار شریف، آنها سوار هواپیمای شدند که به طور خاص برای قضات زن اجاره شده بود و با کمک بارونس هلنا کندی، یکی از برجسته ترین وکلای بریتانیا، سازماندهی شده بود.
در ماه اوت گذشته، کندی، یکی از اعضای مجلس اعیان، گفت که او با پیامهای واتساپ دهها قاضی ناامید، زنانی که از طریق راهاندازی یک کانون وکلا در افغانستان با آنها ارتباط برقرار کرده بود، پر شده است.
او گفت: “این با دریافت پیام های واقعا غم انگیز و پرشور در آیفون من شروع شد.” پیامهایی از طرف مردم که میگفتند، لطفاً، لطفاً به من کمک کنید. من در زیرزمین خود پنهان شدهام. در حال حاضر، پیامهای تهدید دریافت کردهام. در حال حاضر، هدفی در پشت من وجود دارد.
کندی که مصمم به کمک بود، همراه با مؤسسه حقوق بشر انجمن بین المللی وکلای دادگستری، از طریق صفحه GoFundMe و کمک های خیریه نیکوکاران پول برای تخلیه جمع آوری کردند. کندی میگوید که در طی چند هفته، این تیم سه هواپیمای جداگانه را اجاره کرد که 103 زن، که بیشتر آنها قاضی بودند، و خانوادههایشان را از افغانستان خارج کردند.
این زنان اکنون در چندین کشور غربی پراکنده شده اند، بسیاری از آنها هنوز در بلاتکلیفی قانونی گیر افتاده اند و به دنبال اقامت دائم بیشتری برای خود و خانواده خود هستند.
امیدها از بین رفت
وقتی خانواده امینی افغانستان را ترک کردند، او میگوید که ابتدا به گرجستان و سپس یونان سفر کردند و در آنجا بیش از یک ماه منتظر ماندند تا اسنادی از بریتانیا برای درخواست اسکان مجدد دریافت کنند. آنها بالاخره اجازه سفر به انگلستان را پیدا کردند. اما، یک سال بعد، آنها هنوز در یک هتل در غرب لندن زندگی می کنند و منتظر اقامت دائم بیشتری هستند.
دولت بریتانیا به دلیل ناتوانی در انتقال حدود 10000 پناهجوی افغان که هنوز در هتل ها مانند امینی زندگی می کنند به مسکن دائمی مورد انتقاد قرار گرفته است.
تصور میکردم دنیا آغوشش را باز کرده و میگوید این زنان فوقالعاده شجاع را برای من بیاورید. اما پس از آن دومین مجموعه مشکلات من به وجود آمد زیرا ما در یافتن مکان هایی برای اسکان مجدد زنان با مشکل زیادی روبرو بودیم.
امینی و سمیرا زمانی از پیشگامان افغانستان بودند و قضات حقوق زنان را رهبری می کردند که در تلاش برای ایجاد جامعه ای عادلانه تر و برابرتر بودند. اکنون، آنها در دنیاهای جدا از هم زندگی می کنند، امیدهایشان برای کشورشان از بین رفته است.
امینی گفت: “ما آرزوی یک افغانستان جدید داشتیم. ما می خواستیم زندگی خود را تغییر دهیم، می خواستیم همه چیز را تغییر دهیم.” اکنون ما امیدمان را به کشورمان از دست داده ایم. همه چیز متوقف شده است.»
اولویت او اکنون به یادگیری زبان انگلیسی تبدیل شده است. او امیدوار است روزی کار خود را در بریتانیا از سر بگیرد. دختران او در مدارس محلی ثبت نام می کنند و به تحصیل ادامه می دهند — حقی که در زادگاهشان افغانستان از آنها سلب می شود.
برای سمیرا، حداقل در حال حاضر، به نظر می رسد که راه خروج فوری از کابل وجود ندارد. او از دختر خردسالش می ترسد و اینکه بزرگ شدن زیر دست طالبان چه معنایی برای او خواهد داشت.
سمیرا گفت: “من به آینده او فکر می کنم. چگونه می توانم او را نجات دهم؟ زیرا زندگی اکنون در افغانستان بسیار دشوار و خطرناک است.” ما با مرگی آهسته روبرو هستیم».