در آثار بزرگ تئاتر و رقص، اجسامی که در فضا حرکت می کنند، حرکت خاص خود را دارند. قدرت جمعی آنها اغلب احساس می کند که می تواند کوه ها را جابجا کند. با این حال، هیچ تعدادی از نمایشهای یادبود را نمیتوان با نیروی فراگیر دهها هزار نفر مقایسه کرد که مانند این هفته در پاریس اعلام کردند: «ما نمایش هستیم».
تظاهرات خیابانی – یک سنت قدیمی فرانسوی – عموماً برای افراد آگورافوبیک نیست، اما در روز سهشنبه، جمعیت بزرگترین جمعیت در قرن حاضر بود. وزارت کشور فرانسه تعداد تظاهرات کنندگان را 1.28 میلیون تخمین زد، در حالی که اتحادیه های کارگری اعلام کردند که این تعداد 3.5 میلیون نفر بود. در پاریس، جمعیت بسیار زیاد بودکه برخی از معترضان در مسیر دیگری در امتداد کرانه چپ منشعب شدند.
کوهی که معترضان برای ششمین بار در دو ماه گذشته سعی در جابجایی آن داشتند، برنامه های رئیس جمهور امانوئل مکرون برای افزایش سن قانونی بازنشستگی دو سال به 64 سال بود. آنها بعد آیینی به خود گرفته اند و اغلب دارای عناصر نمایشی آشکاری هستند که برای جلب توجه طراحی شده اند.
در اواخر سال ۲۰۱۹، باله اپرای پاریس با اجرای قطعهای از «دریاچه قو» در سرما بیرون کاخ گارنیه، در اعتراض به تلاش قبلی برای بازسازی پانسیون، تیتر بینالمللی شد. کمدی فرانسه، معتبرترین شرکت تئاتر فرانسه، با اجرای مولیر از پنجره و بالکن تئاتر به آن پیوست. (شاید برای جلوگیری از تکرار، ترتیبات مستمری سفارشی هر دو موسسه از تغییرات پیشنهادی امسال مستثنی شده باشد.)
هنرمندانی که نقش فعالی در تظاهرات دارند در فرانسه چیز جدیدی نیست. در جریان رویدادهای انقلابی اردیبهشت 1347، تعدادی از سالنهای تئاتر اشغال شد و نمایشهایی در فضای باز و در کارخانهها به صحنه رفتند. یک شرکت از سال 1968 از آن زمان تاکنون متوقف نشده است: Theatre du Soleil. آن گروه برابری طلب، به رهبری آریان منوچکین، چنان پایبند تظاهرات است که حتی معترضانی که به ندرت به تئاتر می روند، مراقب اجراهای خیابانی خلاقانه خود هستند.
در روز سهشنبه، با یک عروسک سفید غولپیکر، معروف به عدالت، که بر فراز معترضان اطراف بلند شده بود، میتوان از دور به راحتی متوجه اجراکنندگان آن شد. این هیکل باریک توسط چهار حامل بر روی یک پالانک حمل می شد، در حالی که بازیگران شرکت بازوها و دامن های بلند آن را از طرفین متحرک می کردند. خون به چهره موقر عدالت، که مانند بقیه عروسک ها توسط تیم فنی تئاتر دو سولیل ساخته شده بود، آغشته شد.
خود منوچکین، 84 ساله، مراقب روند رسیدگی بود. او در مصاحبه ای گفت که عدالت در سال 2010 برای اعتصاب دیگری علیه تغییرات حقوق بازنشستگی ایجاد شد. این عروسک هرگز در یک صحنه نمایش ظاهر نشده است، اما او سهم خود را از تظاهرات، از جمله در پی حملات تروریستی پاریس در سال 2015، دیده است. فقط یک سیستم صوتی غول پیکر نیست. آنها همچنین چیزی زیبا می خواهند، چیزی که احساسات را به همراه داشته باشد.
در فواصل منظم، زمانی که راهپیمایی به جلو می رفت، منوچکین علامت آنچه را که او «حمله کلاغ ها» می نامید، می داد. ده یا چند نفر از اعضای گروه او با پرندگان سیاه روی چوب به جلو دویدند و در کمین عدالت بودند. عدالت به جلو و سپس به عقب خم شد و با یک شمشیر کوچک با کلاغ ها مبارزه کرد. دو دستیار کارگردان بر مبارزه نظارت کردند و بازیگران را در زمان واقعی کارگردانی کردند. برای خوشحالی معترضان، عدالت هر بار پیروز شد، سپس یک چرخش جشن گرفت و تعظیم کرد.
یک شرکت تئاتر خیابانی به نام Les Grandes Personnes که نه چندان دور از Theatre du Soleil راهپیمایی می کرد، دو عروسک بزرگ نیز آورده بود که هر دو به طور منظم در نمایش های خود حضور داشتند: سلین، یک زن سفیدپوست مسن، و KS، یک مرد جوان سیاه پوست. آنها که هرکدام توسط یک نفر زنده شده بودند، با صدای بوق و تشویق راهپیمایان به سرعت پریدند، در حالی که مجری در همان نزدیکی تابلویی را در دست داشت که روی آن نوشته بود: «نمیخواهم روی صحنه بمیرم».
با این حال مشارکت های هنری در راهپیمایی کمتر و دورتر از چیزی بود که انتظار داشتم، برداشتی که منوچکین تایید کرد. دو سال تعطیلی و لغو مربوط به بیماری همه گیر نیز اثر خود را بر جای گذاشته است و تعداد کمتری از سینماها حاضر به اعتصاب در این هفته هستند.
او گفت که آوردن هنرهای نمایشی به اعتصاب “سنتی است که در حال گم شدن است.” در حالی که یکی از اتحادیه های اصلی هنرهای نمایشی، CGT Spectacle، یک کامیون مجهز به آلات موسیقی و سیستم صوتی را به همراه داشت، اجراها کمی آرام به نظر می رسید.
توجه بیشتری به نمایش در سبک اعتراضی گروه های فمینیستی مانند رزی ها وجود داشت که نام خود را از نماد فمینیستی نورمن راکول، رزی پرچ کن، می گرفتند. با پوشیدن لباسهای آبی، با آرایشی که آنها را شبیه زامبیهای پرکار به نظر میرساند، مجموعه زنان مجموعه کوچکی از آهنگهای اعتراضی طراحیشده طراحی کردهاند که هر کسی میتواند از طریق ویدئوها یا کارگاههای آموزشی یاد بگیرد.
وقتی آنها را دیدم، ده ها رزی در حال رقصیدن با آهنگ گالا در دهه 1990 “Freed From Desire” بودند که به “Women On Fire” تبدیل شده بود، با اشعار فرانسوی درباره اصلاحات حقوق بازنشستگی. از پشت یک کامیون، دو زن گروه متفرقه را رهبری کردند که با مشت به هوا ضربه زدند.
این یک فلش موب شادی آور بود، اما بزرگترین قطعه تئاتر اعتصاب، منظره بسیاری از اجساد در خیابان های پاریس باقی ماند – موجی پس از موج، هر فردی را تحت الشعاع خود قرار می داد و شهر را صحنه روز خود می دانست. بسیاری شعار میدادند و نشانههایی در دست داشتند، اما اکثریت قریب به اتفاق بهصورت جمعی حرکت کردند.
بیشتر اوقات، فضایی گرم و کارناوالیک وجود داشت، اما خلق و خوی جمعیت نیز می تواند با سرعت نور تغییر کند. نزدیک به چهار ساعت پس از راهپیمایی، برخی از مردم اطراف من ناگهان ایستادند، سپس شروع به راه رفتن به عقب کردند. چیزی در هوا جابجا شده بود، گویی که یک کودتا در آستانه تغییر روایت است. عکاسان مطبوعاتی نزدیک من کلاه ایمنی خود را بیرون آوردند.
دقایقی بعد وقتی دریای مردم از هم جدا شد، مشخص شد که گروهی از معترضان سیاه پوش با چهره های پنهان آماده رویارویی خشونت آمیز با صفوف ماموران پلیس در آن سوی بلوار هستند. با عجله به منطقه ای کمتر فرار برگشتم. بعداً، وقتی به نقطه پایان راهپیمایی رسیدم، میدان Place d’Italie با گاز اشکآور مهآلود بود و توسط افسران پلیس محاصره شده بود، و مردم با سردرگمی به چند خیابانی که مسدود نشده بودند میریختند.
این یک منظره خیره کننده بود، مانند نمایشی غوطه ور که از کنترل خارج شده است. با این حال، راهپیمایی همچنین احساسات جمعی، همراه با احساس آزادی و ابراز وجود آشکار را به ارمغان آورد، که حتی بهترین تئاتر نیز می تواند برای تکرار آن تلاش کند. همانطور که تجربیات جمعی پیش می روند، این یکی را به این زودی فراموش نمی کنم.