وقتی قانونگذاران تگزاس در تابستان امسال قانون محدودکننده سقط جنین را تصویب کردند، شرکتهای آمریکایی عمدتاً سکوت کردند. مدیرانی که در مورد حقوق رای، کنترل اسلحه و تغییرات آب و هوایی صحبت کرده بودند، در مورد یکی از تفرقهانگیزترین موضوعاتی که میتوان تصور کرد، درخواست شد تا نظر بدهند.
بعد شار دوبی بود. از آنجایی که سایر مدیران عامل از این جنجال اجتناب کردند، خانم دوبی – مدیر اجرایی Match Group که سایتهای دوستیابی آنلاین از جمله Match.com، OKCupid و Tinder را اداره میکند – رودررو با آن مواجه شد.
او در ایمیلی به کارمندان گفت: “من به عنوان یک ساکن تگزاس، از اینکه اکنون در ایالتی زندگی می کنم که قوانین باروری زنان در آن نسبت به بسیاری از کشورهای جهان از جمله هند وارونه تر است، شوکه شده ام.” کارمندان تحت تأثیر قانون جدید را مطابقت دهید. مطمئناً همه باید خطر این قانون بسیار تنبیهی و ناعادلانه را ببینند.»
برای خانم دوبی، که حتی در زمانی که به شغل اصلی شرکتی به ارزش 37 میلیارد دلار رسیده بود، جایگاه نسبتاً پایینی داشت، این یک حمله غیرمعمول به سمت فعالیت های سیاسی بود و یادآور قدرتی بود که او به عنوان یکی از معدود زنان برتر در اختیار دارد. مدیران در صنعت فناوری
خانم دوبی که در هند به دنیا آمده و بزرگ شده است، بی سر و صدا به رتبه های بالای شرکت های آمریکایی رسیده است. به عنوان یک زن جوان، او در موسسه فناوری هند تحصیل کرد، جایی که ساندار پیچای، مدیر اجرایی آینده گوگل، همکلاسی و دوست او بود. او سپس فوق لیسانس خود را در رشته علوم و مهندسی مواد از دانشگاه ایالتی اوهایو گرفت و پیش از پیوستن به Match در سال 2006، در یک سری مشاغل از جمله Texas Instruments و Princeton Review به کار خود ادامه داد.
خانم دوبی با امید به جا شدن نام خود را از شارمیستا به شار کوتاه کرد. و در تلاش برای درک ایالات متحده، او ساعت های بی شماری از کمدی ها را بعد از کار تماشا کرد.
خانم دوبی که سال گذشته بهعنوان مدیرعامل Match انتخاب شد، در لحظهای که کشوری خسته از بیماری همهگیر هنوز به دنبال عشق است، ریاست برخی از شلوغترین سایتهای دوستیابی آنلاین را بر عهده دارد.
او گفت: «برخی از روزهای پر قاچاق ما دقیقاً نزدیک کریسمس است. «همه به خانه میروند، خانوادهشان از مجرد بودن ناراحت میشوند و تصمیمهای سال نو خود را میگیرند. برخی از اوج فعالیت ما نتیجه آن است.»
این مصاحبه برای شفافیت فشرده و ویرایش شد.
می توانید کمی از دوران کودکی و رشد خود در هند بگویید؟
من در این شهر کوچک به نام جمشدپور بزرگ شدم که در شمال شرقی هندوستان، حدود چهار ساعت با کلکته فاصله دارد. این اولین شهر برنامه ریزی شده شرکت معروف فولاد تاتا بود. پدرم استاد مهندسی مکانیک بود، بنابراین ما در پردیس یک دانشکده مهندسی زندگی می کردیم. این کمی حباب بود که همه میدانستند بلیط شما برای زندگی بهتر از طریق تحصیلات خوب انجام شده است و این تأثیر زیادی داشت.
پدر و مادرم هر دو برای من جاه طلب بودند، که غیرعادی بود. با بزرگ شدن در هند در دهه 70 و 80، این پسران بودند که باید تحصیل می کردند و دخترانی که باید بزرگ می شدند تا خانه دار خوبی شوند. اما والدینم هرگز فکر نمی کردند که من باید متفاوت از برادرم تربیت شوم. پدرم همیشه می گفت: «اولین کاری که باید انجام دهید این است که یاد بگیرید روی پای خود بایستید. بعدش فرقی نمیکنه هر چیز دیگری به نوعی آسان است.» بنابراین من مطالعه کردم و بیشتر از طریق کتاب با دنیای گسترده تر آشنا شدم. همیشه میدانستم که دنیای بزرگتر و جالبتری وجود دارد که میتوانم آن را بررسی کنم.
شما یکی از تنها زنان کلاس خود در IIT بودید، محیطی دلپذیر بود یا با تبعیض مواجه شدید؟
آره. اتفاقا من تنها دختر کلاسم شدم که بین 80 تا 100 پسر بود. من تقریباً در هفته اول فرود آمدن در آنجا ترک کردم. این صندلیهای استادیوم وجود داشت که 20 نفر میتوانستند پشت سر هم بنشینند و من میرفتم وسط ردیف اول مینشستم و بعد همه از من دور میشدند چون کسی نمیخواست کنار من بنشیند. شریک آزمایشگاهی من نمیآمد آزمایشگاههایش را با من انجام دهد.
من میگفتم: «چگونه میخواهم این را هدایت کنم؟ هیچ کس نمی خواهد با من صحبت کند. آیا قرار است چهار سال زنده بمانم؟» و دختری که چند سال از من بزرگتر بود، به من گفت: «اگر قرار است کار را ترک کنی، چه کسی دیگر ضرر خواهد کرد؟ آن را به سختی بکشید و به این فکر کنید که چگونه میخواهید از این وضعیت جان سالم به در ببرید.» و من انجام دادم.
چگونه برای مقطع کارشناسی ارشد به ایالت اوهایو راه پیدا کردید؟
بعد از فارغ التحصیلی به زادگاهم برگشتم و در شرکت فولاد مشغول به کار شدم. برای من روشن شد که تعداد فرصت های من به عنوان یک مهندس زن در هند محدود می شود. بنابراین یک سال کار کردم، پول پس انداز کردم، و یک سال بعد، 800 دلار پس انداز کردم و اولین سفر با هواپیمای زندگی ام را در یک شب بسیار بسیار سرد به کلمبوس، اوهایو بردم. آن شب حتی نمی دانستم کجا می خواهم بخوابم.
اولین نوع شغلی که پس از فارغ التحصیلی از ایالت اوهایو به دست آوردید چه بود؟
این در یک شرکت تولیدی مهندس هوافضا در روستایی پنسیلوانیا بود. من اتفاقاً اولین مهندس زن بودم که آنها تا به حال استخدام کرده بودند، و من اولین خارجی بودم که آنها برای او ویزای H-1B را انجام دادند. بنابراین این مقدمه من برای شرکت های بزرگ آمریکا بود.
من ناگهان مسئول طبقه مغازه ای شدم که توسط افرادی اداره می شد که دهه ها آنجا بودند، و حالا اینجا زنی است که قرار است به آنها بگوید چه کار کنند و او بامزه صحبت می کند. آنها به من میگفتند که در صحبتهایم با آنها به اندازه کافی واضح نبودم، و یک سرپرست خاص بود که از آمدن من به آنجا خوشش نمیآمد. بنابراین این انگیزه بزرگ زندگی من شد که می خواستم او را قبل از پایان کار در آنجا به دست بیاورم.
چطور شد که این کار را انجام دادی؟
من متوجه شدم که وقتی مردم برای اولین بار شما را ملاقات می کنند، روی همه چیزهایی که در مورد شما متفاوت است تمرکز می کنند. آنها آنقدر حواسشان پرت میشود و در مورد تمام تفاوتها تلفن را قطع میکنند که در واقع محتوای چیزی را که شما به گفتگو میآورید، نمیبینند. بنابراین چند چیز بود که متوجه شدم باید تغییر دهم.
بنابراین من در آن زمان نام خود را کوتاه کردم، بنابراین راحت تر بود. و من باید روی لهجهام کار میکردم و تمام فرهنگ پاپ و ارجاعهایی را که از دست داده بودم، به سرعت میآورم. من کسی را در آن شهر کوچک ریدینگ، پ.ن. نمیشناختم، بنابراین تلویزیون زیادی تماشا کردم. تمام کمدی های قدیمی از «دختران طلایی» تا «به سلامتی» را تماشا می کردم و با کلمات و گفته ها و ارجاعات فرهنگی که هیچ اطلاعی از آنها نداشتم آشنا می شدم. آنها به چیزهای مهم محاوره ای تبدیل شدند که می توانستم از آنها برای در دسترس بودن و ارتباط با مردم استفاده کنم.
خارج از آن، فکر کردم که قرار است از همه کار کنم. من اولین نفر آنجا و آخرین نفر خواهم بود و در پایان حدود یک سال و نیم وقتی من رفتم، سرپرستی که من به نفعش پیروز شده بودم، هنگام خداحافظی من گریه کرد. این یکی از بزرگترین دستاوردهای حرفه ای من بود.
«ما را به عقب می برید در حالی که بیشتر جهان رو به جلو است؟ این برای من خوب نبود.»
سخت ترین کاری که در حال حاضر به عنوان مدیر عامل با آن دست و پنجه نرم می کنید چه بود؟
حفظ برابری اعتماد که با ایجاد روابط همراه است. وقتی مدیرعامل شدم، این برای من یک مزیت بود، زیرا مدت زیادی در شرکت بودم. اما افراد بسیار بیشتری بودند که من هرگز آنها را ندیده بودم. و اگر در طول زمان با مردم ملاقات نکنید، هر چه بیشتر در عدم ملاقات حضوری گیر کنید، این عدالت اعتماد سختتر و سختتر میشود.
چرا زمانی که قانونگذاران تگزاس قانون جدید محدودکننده سقط جنین خود را در تابستان امسال تصویب کردند، موضع گرفتید؟
این شرکت موضعی نگرفت. من موضع گرفتم و سعی کردم این را روشن کنم. من شخصاً صندوق را ایجاد کردم. با توجه به اینکه ما شرکت بسیار متنوعی هستیم، فکر نمیکردم این مکان مناسبی برای ورود شرکت باشد. ما دفتر مرکزی در تگزاس داریم. اما وقتی کسی آمد و به طور خاص از من پرسید، به عنوان یک زن با تجربهای که من در زندگی داشتهام، در مورد این موضوع چه فکر میکنی، درست نمیتوانم بگویم «نظری ندارم» در مورد موضوعی که واقعاً به وضوح میگویم. فکر اشتباه بود ما را به عقب می برید در حالی که بیشتر جهان رو به جلو است؟ این برای من خوب نبود.
Match نسبت به بسیاری از شرکت های بزرگ فناوری از برخی مقررات آنلاین استقبال بیشتری کرده است. می توانید توضیح دهید که موقعیت های شما در کجا متفاوت است؟
برای اکثر فناوری بزرگ، حریم خصوصی حرف اول را می زند. اپل معروف است که قفل گوشی را حتی برای یک تروریست باز نمی کند. ما همیشه میدانستیم که ایمنی برای دسته ما وجود دارد، زیرا در پلتفرم خود غریبههایی را معرفی میکنیم که در نهایت در زندگی واقعی ملاقات میکنند. بنابراین برای ما نه تنها حریم خصوصی، یا فقط ایمنی، بلکه تعادل است، و همیشه آسان نیست. اگر به نفع حریم خصوصی منحرف شوید، هرگز قادر نخواهید بود انواع اعتدال و غیره را که باید انجام دهید ردیابی و انجام دهید.
دنیای حضوری، دنیای IRL، صدها و صدها سال تمدن است، جایی که ما یک کد رفتار و رفتار، قوانین تعامل، قوانین، اجرای قانون و همه چیزهای دیگر را کشف کردهایم. اکنون بسیاری از زندگی ما به صورت آنلاین و به این دنیا در حال حرکت است، و ما هنوز متوجه نشده ایم که سطح مناسبی از ناشناس بودن در مقابل شخصیت های واقعی آنلاین شما چیست. رمز رفتار چیست؟ چه چیزی قابل تحمل است یا نه؟ چه رسد به قوانین و اجرای قانون. هیچ مجری قانون در این سیستم عامل ها وجود ندارد. این مکالمه ای است که هنوز در جریان است.
آیا احساس میکنید که شرکتهای بزرگ فناوری به اندازه کافی مسئولیت عواقب دنیای واقعی اتفاقاتی که روی پلتفرمهایشان میافتد را بر عهده میگیرند؟
این فوق العاده چالش برانگیز است و در غیاب قوانین و اجرای واقعی، همه ما در حال ساختن چیزهایی هستیم. یکی از چیزهایی که برای ما آسانتر است، به عنوان یک پلت فرم معرفی یک به یک، این است که ما موضع بسیار سخت تری در مورد رفتار بد داریم. یک کلمه ناسزا برای ما کافی است تا شما را از سکو بیرون کنیم.
اما مطمئن نیستم که درست است فیسبوک و توییتر مسئول تعریف سخنان نفرتانگیز باشند. این یک مشکل پیچیده است، به همین دلیل است که من فکر می کنم ما به سهولت تنظیم کننده ها، پلت فرم های فناوری و در نهایت جامعه نیاز داریم. من و شما باید تصمیم بگیریم که چه چیزی در این دنیای آنلاین قابل قبول است و چه چیزی قابل قبول نیست، به همان روشی که طی قرن ها تعیین کرده ایم که چه چیزی در دنیای واقعی قابل قبول است و چه چیزی قابل قبول نیست.
دوستیابی در طول همه گیری چگونه تغییر کرده است؟
تغییر رفتار معمولاً بسیار تدریجی است. اما در زمانهایی وجود دارد که تغییرات گام را میبینید، و من فکر میکنم چند تغییر گام متفاوت در طول همهگیری رخ داده است. بسیاری از مردم ناگهان اولویت های زندگی را در اولویت قرار دادند و متوجه شدند، “من نمی خواهم دوباره تنها باشم.” آنها ارزش یک شریک زندگی و فقدان ارزش تنهایی را می دانستند.
مردم در مورد خود و کسانی که به دنبال آن بودند واقع بین تر و صادق تر شدند. یکی از چیزهای مهمی که برگشت این بود که ظاهر فیزیکی اهمیت کمتری داشت. اگر ادامه پیدا کند، برای بشریت خوب است.