تصور اینکه انتخاب ما پلتفرم های رسانه های اجتماعی است که در حال حاضر داریم یا هیچ چیز، یک اشتباه در تخیل است. مدام به چیزی فکر میکنم که رابین اسلون، رماننویس و کارمند سابق توییتر، امسال نوشت: «راههای زیادی وجود دارد که افراد میتوانند به صورت آنلاین با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، راههای زیادی برای تبادل نظر و شادیسازی سازماندهی میشود. به این صفحه نمایش ها، این شستشوی پیکسل ها، پتانسیل مایع نگاه کنید! چه فاجعه بزرگی است که توییتر حداکثر محلی را به دست آورد، که اثر شبکه آن هنوز (!) سوخت احتمالات دیگر، اکتشافات دیگر را مصرف می کند.
چیزی که من را بیشتر متعجب کرد، زیرا توییتر در هفتههای اخیر دچار تشنج شده است، این است که کمد رسانههای اجتماعی واقعاً چقدر نخنما شده است. خیلی ها آماده هستند تا چیز جدیدی را امتحان کنند، اما هنوز هیچ چیز جدیدی وجود ندارد که بتوان آن را امتحان کرد. همه چیز شبیه یک برداشت در توییتر است. ممکن است سریعتر یا کندتر، غیرمتمرکزتر یا تعدیلتر باشد، اما همه آنها در یک موضوع متفاوت هستند: آزمایشهایی در مورد چگونگی جلب توجه به جای عمیقتر کردن آن، پلتفرمهایی که برای تشویق ما به صحبت کردن به جای کمک به گوش دادن یا فکر کردن ساخته شدهاند. .
به من اجازه یک چرخش عجیب را در اینجا بدهید. من امسال به چگونگی تصمیم گیری کویکرها علاقه مند شدم. به عنوان یک جنبش، کویکرها بارها و بارها بسیار جلوتر از منحنی اخلاقی بوده اند – اوایل به لغو لغو، برابری بین جنسیت ها، اصلاحات در زندان ها، برای تحت فشار قرار دادن دولت ها برای کمک به نجات یهودیان از هولوکاست. این بدان معنا نیست که کواکرها هیچ اشتباهی مرتکب نشدهاند، اما چه چیزی باعث شده است که آنها تا این حد درست عمل کنند؟
پاسخی که توسط کتاب دوست داشتنی رکس امبلر «راه کواکر» پیشنهاد شده است، سکوت است. امبلر می نویسد، در یک جلسه معمولی کویکر، اعضای جامعه «یک ساعت یا بیشتر در سکوت کنار هم می نشینند، فقط در صورتی که به آن هدایت شوند، برای صحبت بایستند، و سپس فقط برای به اشتراک گذاشتن بینشی که احساس می کنند برایشان ارزشمند است. دیگران.” اگر آنها باید به طور جمعی درباره موضوعی تصمیم بگیرند، “دوباره در سکوت با هم منتظر خواهند ماند تا ببینند چه باید کرد.” بحثها چیزهای زیادی میتواند ارائه کند، اما خیلی چیزها میتواند مبهم باشد. او می نویسد: «برای درک روشنی از آنچه در زندگی ما اتفاق می افتد، ما کویکرها سعی می کنیم به عمق بیشتری برویم. برای انجام این کار باید ذهن فعال و پریشان خود را رها کنیم. ما ساکت میشویم و اجازه میدهیم آگاهی عمیقتر و حساستری ایجاد شود.»
من این را تا حدی قدرتمند می دانم زیرا آن را در خودم می بینم. من می دانم که چگونه در گرماگرم بحث پاسخ می دهم، وقتی که تمام وجودم برای واکنش متشنج است. و من می دانم که چگونه پرسش های سخت یا احساسات دشوار را پس از تأمل آرام پردازش می کنم، زمانی که زمانی برای تثبیت روحیه ام وجود دارد. من می دانم که خود بهتر من کدام است.
دموکراسی یک نشست طولانی کواکر نیست و نخواهد بود. اما در اینجا حکمتی وجود دارد که ارزش فکر کردن را دارد. ما بهترین تصمیمات خود را، به عنوان فردی یا جمعی، در زمانی که ذهن ما فعالتر و مضطربتر است، نمیگیریم. و با این حال، “فعال و ناراحت کننده” تقریباً توصیف دقیقی است که من می توانم از ذهن توییتر تصور کنم. و با قرار دادن ما در یک وضعیت ذهنی فعال و پریشان، پس از آن توییتر ما را تشویق میکند تا اظهارات اعلامی را در مورد تفرقهانگیزترین موضوعات ممکن منتشر کنیم، همیشه با یک چشم به اینکه چقدر سریع لایکها و ریتوییتها و در نتیجه قدرت ویروسی را جمعآوری میکنند. این دیوانه کننده است.
و از اینجا خیلی بدتر خواهد شد. OpenAI اخیرا ChatGPT را منتشر کرده است، یک سیستم هوش مصنوعی که میتواند درخواستها را به زبان ساده ارائه کند («برای من استدلالی برای مزایای مراقبتهای بهداشتی تک پرداختی، به سبک آهنگ تیلور سویفت بنویس») و نتایج قابلقبولی را منتشر کند.